معنی

رفتار، معامله، علاج، درمان، معالجه، تلقی
سایر معانی: طرز برخورد، رسیدگی، پردازش، تیمار، مداوا، طرز عمل
[سینما] خلاصه داستان - نوشتن و تهیه طرز برداشت فیلم - طرز برداشت و ارائه - پیش نویس فیلمنامه - پرداخت - فیلم رفتار - برداشت یا ارائه مطلب - پیش نویس
[عمران و معماری] تصفیه - ترمیم - پالایش - بهسازی
[صنایع غذایی] رفتار، معامله، معالجه، ط رز عمل، درمان
[فوتبال] معالجه-درمان
[زمین شناسی] عملیات، بهسازی، تیمار
[صنعت] رفتار، تیمار، حالت هر یک از سطوح عامل در طراحی آزمایش ها
[نساجی] عمل آوری - عملیات - پروردن
[ریاضیات] تفسیر، تیمار، تعبیر، بررسی، بحث، طرز عمل، رفتار، تفسیر
[پلیمر] عمل آوری، آماده سازی
[آمار] تیمار

دیکشنری

رفتار
اسم
treatment, therapy, remedy, orderدرمان
behavior, conduct, treatment, manner, action, demeanorرفتار
cure, treatmentعلاج
treatment, therapyمعالجه
treatmentتلقی
transaction, bargain, dealing, treatment, intercourseمعامله

ترجمه آنلاین

درمان

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.