chronicler, n•سال خدای، رویداد نویس، شده بند، وقایع نگار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بایگان سایر معانی: متصدی اسناد و پرونده ها، ضابط، ضباط
سخنگو، گوینده، راوی، گوینده داستان سایر معانی: (کسی که داستانی را می گوید یا می نویسد) داستان سرا، داستان نویس، داستان گو، نقال، (رادیو و تلویزیون) گوینده [سینما] خلاصه داستان - راوی (گوینده ...