مجموعه خوانندگان، دسته سرایندگان، وابسته بدسته سرودخوانان، وابسته به اواز دسته جمعی سایر معانی: (موسیقی و آواز) وابسته به دسته ی سرایندگان (کر)، سرایه ای، کرال، سرودین، هم سرایانه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خواندن شعر یا قطعات تئاتری و غیره توسط گروهی از سرایندگان
کُرال [موسیقی] نوعی آواز و سرود جمعی در کلیسای پروتستان
واژههای مصوب فرهنگستان
کُرالنویسی [موسیقی] تنظیم کُرال سنتی پروتستان آلمانی برای یک یا چند بخش (part) صدایی
مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد، آواز بدون همراهی موسیقی (به ویژه آواز کلیسایی)
هم سرایان، نغمه سرایان هم اهنگ، دسته خوانندگان، برگردان، هم سرایی کردن سایر معانی: هم صدایی، هم سرایی، رامشگری، رامشگران، هم صدا شدن، یک دل و یک زبان گفتن، (تئاتر یونان باستان - دسته ای از ب ...
موسیقی یا شعربزمی سایر معانی: (موسیقی) چنگچه ای، وابسته به چنگ دستی، مناسب برای آواز خوانی به همراهی نوای چنگچه، آوازی، غنایی، نغمه سان، آوازین، شعر غنایی (در انگلیسی sonnet و elegy و ode و ...
موسیقی، موزیکال، دارای اهنگ، موسقی دار سایر معانی: وابسته به موسیقی، موسیقیایی، خنیایی، رامشی، آهنگین، دارای موسیقی، به موسیقی درآمده، نمایش اپرا مانند که برخی مکالمات آن آوازی و خنیایی است ...
خواننده، سراینده، اواز خوان، خنیاگر، سرود سرا، نغمه سرا سایر معانی: اسحاق باشویس سینگر (نویسنده ی امریکایی)، آوازخوان، پرنده ی آوازخوان، شخص یا چیزی که ترنم می کند
غنا، اواز، سرود، تصنیف، شعر، ترانه، سرود روحانی، نغمه، خنیا سایر معانی: آواز، گلبانگ، آواز خوانی، آهنگ، چکامه، نوا، آواز پرنده، آوای پرنده، چامه، صدا
نوعی آواز و سرود جمعی در کلیسای پروتستان [موسیقی]
کُرال برای ارگ که در آن لحن یک کُرال بهوضوح در بالاترین بخش ظاهر میشود [موسیقی]