مجرا، اب رو، کاریز، ترعه، ابراه، زه اب، مجرای فاضلاب، ترعه زدن، حفرترعه کردن، ابراه ساختن سایر معانی: آبراه، آبراهه، کانال، رودک یا نهری که برای آبیاری کنده شده باشد، آب گذر، آبرو، (کالبدشنا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی