[برق و الکترونیک] سیم کاذب سیم مخصوصی برای اعمال برق به گیرنده رادیو یا تلویزوین در شرایطی که پوشش محافظ آن به منظور تعمیر از جای خود برداشته شده است و سیستم محافظ برق از مدار خارج شده است.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حیله بازی، تقلب
فریبدهندۀ فعال [رمزشناسی] فریبدهندهای که قرارداد درحالاجرا را بهمنظور فریبکاری به هم میزند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
متقلب، گول زدن سایر معانی: فریبکار
اسب چموش، سیاه بند، رند، بذله گو، قاپ، قلاش، قاپنده، ادم دغل، حیوان عظیم الجثه سرکش، ناقلا، گول زدن، از علف هرزه پاک کردن، رذالت و پستی نشان دادن، هرس کردن سایر معانی: عیاش، شوخ، خوشگذران، ( ...
دغل کار سایر معانی: (امریکا - خودمانی) بی وجدان (به ویژه وکیل دادگستری)، بی مرام، گوشبر، کسیکه در قانون وسیاست فاقد اصول اخلاقی است، بی همه چیز، دغل کاری کردن
یکی از طرفین قرارداد که در حین اجرای قرارداد دروغ میگوید یا از آن قرارداد پیروی نمیکند [رمزشناسی]