[حسابداری] مابه ازای خرید
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] سند خرید
[حسابداری] خرید
[حسابداری] دفتر معین بستانکاران
[حسابداری] سهام بازخرید شده
اسبدوانی صحرایی سایر معانی: (در اصل) اسپریس صحرایی، مسابقه ی اسب دوانی صحرایی، اسب دوانی با مانع، مسابقه ی دو صحرایی با مانع (مستلزم پریدن از روی جوی آب و نرده و غیره)، اسب دوانی باپرش از ما ...
تعاقب کشتی فراری
[حسابداری] طرح خرید سهام
تعاقب عبث، تعقیب بی فایده، تلاش بیهوده، کسی را دنبال نخود سیاه فرستادن، جستجوی بی سرانجام
وکالت، وکیل مدافع، نمایندگی، وکیل سایر معانی: وکیل دادگستری، وکیل دعاوی، رایزن، مدعی [حقوق] وکیل
حک شده سایر معانی: (verb transitive) حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن
اذیت کردن، موسیر اسپانیا، اذیت کردن، تعقیب کردن سایر معانی: chive : تعقیب کردن