دربست [مشترک حملونقل] ویژگی وسیلۀ نقلیهای که یکجا از طرف شخص یا شرکت یا مؤسسهای کرایه شود
واژههای مصوب فرهنگستان
دربست کرایه کردن [مشترک حملونقل] اجاره کردن وسیلۀ نقلیه بهصورت دربست
خط، مزایا، فرمان، اجازه نامه، منشور، امتیاز، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن سایر معانی: امتیازنامه، بیله، بیلک، اساسنامه (انجمن ها و شهرداری های مستقل و غیره)، امتیاز نا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عضو موسس (به ویژه در سازمان هایی که دارای امتیاز نامه ی رسمی هستند)، یکی از بنیانگذاران
دارای پروانه ی رسمی، واجد صلاحیت و دارای امتیازنامه ی رسمی، فرمان، امتیاز، منشور، اجازه نامه، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن
[حقوق] حسابدار خبره، حسابدار قسم خورده، حسابدار رسمی
اجارهکننده [حملونقل دریایی] شخصی حقیقی یا حقوقی که وسیلۀ نقلیه را اجاره میکند
اجارهکننده [گردشگری و جهانگردی] شخصی حقیقی یا حقوقی که وسیلۀ نقلیه را اجاره میکند
(قدیمی) خانقاه راهبان کارتوزی
اجارۀ صرفاً کشتی [حملونقل دریایی] نوعی اجارۀ زمانی که در آن اجارهکننده کشتی را بدون خدمه و ملزومات اجاره میکند و بسیاری از اختیارات مالک کشتی را دارد ...
[حسابداری] اساسنامه شرکت [حقوق] اجازه تأسیس شرکت، اساسنامه شرکت
دربست میگیرم