chartered
معنی
دارای پروانه ی رسمی، واجد صلاحیت و دارای امتیازنامه ی رسمی، فرمان، امتیاز، منشور، اجازه نامه، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن
دیکشنری
منشور
فعل
charterدربست کرایه دادن
license, charter, licenceپروانه دادن
charterامتیازنامه صادر کردن
ترجمه آنلاین
اجاره شده