chartered
/ˈt͡ʃɑːrtər/

معنی

دارای پروانه ی رسمی، واجد صلاحیت و دارای امتیازنامه ی رسمی، فرمان، امتیاز، منشور، اجازه نامه، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن

دیکشنری

منشور
فعل
charterدربست کرایه دادن
license, charter, licenceپروانه دادن
charterامتیازنامه صادر کردن

ترجمه آنلاین

اجاره شده

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.