[برق و الکترونیک] ثبات نمودار ثباتی که نمودار تغییرات متغیر وابسته را بر حسب متغیر مستقل به وسیله قلم جوهری روی کاغذ معمولی، سوزن گرم روی کاغذ حساس به گرما، باریکه نوری یا الکترونی روی کاغذ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاق نقشه [حملونقل دریایی] اتاقی کوچک در پل فرماندهی برای نگهداری نقشه و کار بر روی آن
واژههای مصوب فرهنگستان
پیشرفت چیزی را نشان دادن یا طرح ریزی کردن یا روی نمودار نگاره کردن
ژرفای مبنا [اقیانوسشناسی] فاصله عمودی بستر تا سطح مبنای کِشندی
دربست [مشترک حملونقل] ویژگی وسیلۀ نقلیهای که یکجا از طرف شخص یا شرکت یا مؤسسهای کرایه شود
دربست کرایه کردن [مشترک حملونقل] اجاره کردن وسیلۀ نقلیه بهصورت دربست
خط، مزایا، فرمان، اجازه نامه، منشور، امتیاز، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن سایر معانی: امتیازنامه، بیله، بیلک، اساسنامه (انجمن ها و شهرداری های مستقل و غیره)، امتیاز نا ...
عضو موسس (به ویژه در سازمان هایی که دارای امتیاز نامه ی رسمی هستند)، یکی از بنیانگذاران
دارای پروانه ی رسمی، واجد صلاحیت و دارای امتیازنامه ی رسمی، فرمان، امتیاز، منشور، اجازه نامه، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن
[حقوق] حسابدار خبره، حسابدار قسم خورده، حسابدار رسمی
اجارهکننده [حملونقل دریایی] شخصی حقیقی یا حقوقی که وسیلۀ نقلیه را اجاره میکند
اجارهکننده [گردشگری و جهانگردی] شخصی حقیقی یا حقوقی که وسیلۀ نقلیه را اجاره میکند