یاره [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] هریک از پروتئینهای گرماشوک ویژهای که به پروتئینهای نیمهتاخورده متصل میشوند و با جلوگیری از انبوهش آنه ...
واژههای مصوب فرهنگستان
همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، نگهبان یاملازم خانم های جوان، نگهبانی کردن سایر معانی: شخصی که همراه خانم های جوان میرود، همراه دختران جوان رفتن برای حفاظت انها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حمایت کردن، حمایت کردن از، نگه داری کردن، حفظ کردن، محفوظ کردن، حفاظت کردن، مصون کردن، حراست کردن، نیکداشت کردن سایر معانی: محافظت کردن، پاسداشت کردن، پاییدن، اندخسیدن، داشتبانی کردن، پاسبان ...
ارباب، عنوانی مثل اقا، ملاک عمده، همراهی کردن سایر معانی: (جوان اشرافی که به عنوان ملازم و نوچه به شوالیه های قرون وسطی خدمت می کرد) نوچه ی سلحشور، (انگلیس) ملاک عمده، (انگلیس - عنوان احترام ...
نظارت کردن، رسیدگی کردن، برنگری کردن سایر معانی: سرپرستی کردن، مباشرت کردن، اداره کردن