بازرگانی، تجارت، جماعت بازرگانان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محراب، مذبح، قربانگاه سایر معانی: (کلیسا) محراب، میز عشای ربانی، آلتار، مجمره
کلیسای کوچک، نماز خانه کوچک نزدیک کلیسا سایر معانی: کلیسای کوچک (که تابع کلیسای بزرگتری است)، نمازخانه، (در بیمارستان و سربازخانه و غیره) اتاقی که در آن نیایش می کنند، نیایشگاه، (مراسم تدفین ...
کلیسا، کلیسایی، روحانی، در کلیسا مراسم مذهبی بجا اوردن سایر معانی: کنشت، هر یک از فرقه های مسیحی، رهبران هر فرقه ی مسیحی، سازمان مذهبی، مذهب، وابسته به کلیسا و دین، مراسم مذهبی (که در کلیسا ...
تجارت، بازرگانی، معاشرت سایر معانی: سوداگری، دادوستد، (اجتماعی) رابطه، رفت و آمد، (قدیمی) رابطه ی شخصی داشتن، رفت و آمد کردن با (با with)، تجارت کردن [حسابداری] بازرگانی [حقوق] تجارت کردن، م ...