[زمین شناسی] کاهش پایین رودی گرادیان - کاهش پایدار پایین رود در گرادیان، مانند آنچه بر روی نیم رخ های کانال بیشتر رودها مشاهده می شود.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تالار، اپارتمان، خوابگاه، خان، حجره، اتاق، اتاق خواب، فشنگ خوریاخزانه، دفترکار، در اطاق قرار دادن، جا دادن سایر معانی: مجلس، نشستگاه، قرارگاه، هر اتاق یا اتاقکی که برای کار ویژه ای به کار رو ...
گودی، چاه زنخدان، چاه زنخدان سایر معانی: (روی پوست بدن به ویژه در چانه و غیره) چال، چال افتادن یا انداختن، گودی پیدا کردن، گودی کوچک (مثلا در سطح آب)، خیزاب، چالچه، گودی بدن و زنخدان و گونه ...
مدخل، دهانه، بیان، غنچه، دهان، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، ادا و اصول در اوردن، فرمودن، گفتن سایر معانی: دهن، پوز، فم، نان خور، عائله، دهان کجی، شکلک، مصب، سر، در، (به صورت دکلمه یا لحن مصنوعی ...
دهانه، سوراخ، سراغاز، منفذ، فرصت، فتق، گشایش، چشمه، افتتاح، جای خالی، بازکردن سایر معانی: گشودن، باز شدن، روزن، روزنه، شکاف، بازگاه، پاچنگ، سرآغاز، مرحله ی اول، (شغل) جای خالی، فرصت کاریابی، ...
گودال، کیسه کوچک، تاولچه، ابدانک سایر معانی: تاول (blister هم می گویند)، (گیاه شناسی) کیسه یا حفره ی پر از آب یا هوا: آبدانک و حبابچه [زمین شناسی] حفره، غار - حفره کوچکی در یک سنگ آذرین است ...
پدیدهای که در آن شرایط تشدید تابش الکترومغناطیسی بهکمک کاواک رسانا فراهم میشود [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
فضای خالی در بستر که ممکن است به هر دلیلی بهوجود آمده باشد [ریلی]
بخش توخالی مرکز دندان در قسمت تاج و ریشه که مغز دندان را در بر دارد و سراسر آن از داخل با آستری از یاختههای&zwnj ...
حفرهای که در سطوح نزدینه و بَرهمایی دندان ایجاد میشود [پزشکی - دندانپزشکی]
فضای خالی میان گوش بیرونی و درونی|||متـ . حفرۀ صُماخ، صُماخ||| تبیره tympanum||| گوش میانی middle ear [شنواییشناسی]
دیوار دوجدارهای که فضای داخل آن خالی باشد [مهندسی عمران]