ردهبندی بومشناختی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] طبقهبندی چندعاملی مناطقی از زمین و آبها با ویژگیهای مشابه محیط_زیست فیزیکی و عوامل زیستی و عوامل انسان ...
واژههای مصوب فرهنگستان
توجیه بومشناختی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ارائۀ دلیل مبنی بر ضرورت حفظ طبیعت بهطوریکه بقای حیات انسان را امکانپذیر سازد ...
[آب و خاک] توجیه اقتصادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دررفتگی لبهای [فیزیک] نوعی ناراستی خطی که در آن مرز میان نواحی لغزیده و نالغزیده در داخل بلور عمود بر راستای صفحۀ لغزش است
تقدیس، تهذیب، تعلیم، عبرت، تهذیب اخلاق سایر معانی: تزکیه، آموزش معنوی، تعالی فکری
تحصیل کرده، فرهیخته، تحصیل شده سایر معانی: آموخته، آموزش دیده، تعلیم یافته، بر مبنای اطلاع و تجربه (در برابر دیمی یا همین جوری یا الله بختکی و غیره)، بررسی شده
آموزش [روانشناسی] فرایند یاد دادن یا فراگرفتن دانش و مهارتها و ارزشها|||متـ . آموزشوپرورش
شنواییشناس آموزشی [شنواییشناسی] فردی که در زمینۀ شنواییشناسی آموزشی تخصص دارد
[سینما] فیلم آموزشی
[آمار] آمار در علوم تربیتی
[سینما] تلویزیون آموزشی - تلویزیون فرهنگی
سفر آموزشی [گردشگری و جهانگردی] سفری که هدف اصلی آن آموزش است