educated
معنی
تحصیل کرده، فرهیخته، تحصیل شده
سایر معانی: آموخته، آموزش دیده، تعلیم یافته، بر مبنای اطلاع و تجربه (در برابر دیمی یا همین جوری یا الله بختکی و غیره)، بررسی شده
سایر معانی: آموخته، آموزش دیده، تعلیم یافته، بر مبنای اطلاع و تجربه (در برابر دیمی یا همین جوری یا الله بختکی و غیره)، بررسی شده
دیکشنری
تحصیل کرده
صفت
educated, cultured, self-taughtتحصیل کرده
educatedفرهیخته
educatedتحصیل شده
ترجمه آنلاین
تحصیل کرده
مترادف
accomplished ، acquainted with ، brainy ، civilized ، coached ، corrected ، cultivated ، cultured ، developed ، enlightened ، enriched ، erudite ، expert ، finished ، fitted ، formed ، informed ، initiated ، instructed ، intelligent ، knowledgeable ، lettered ، literary ، literate ، nurtured ، polished ، prepared ، professional ، refined ، scholarly ، schooled ، scientific ، shaped ، skilled ، tasteful ، taught ، trained ، tutored ، versed in ، well informed ، well read ، well taught ، well versed