داراییهای نقد [اقتصاد] داراییهایی که بهسادگی نقد میشوند
واژههای مصوب فرهنگستان
[حسابداری] بودجه نقدی [ریاضیات] بودجه ی نقدی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] شمارش صندوق
(خودمانی - بازرگانی) سرمایه گذاری یا شعبه ی فرعی شرکت که با سود فراوان آن شعبه های کم سود تر را تقویت می کنند و یا دست به سرمایه گذاری نوینی می زنند، (مجازی) گاو شیرده
تخفیف در قیمت به کسانی که پول نقد می پردازند [حسابداری] تخفیف نقدی فروش [ریاضیات] تخفیف نقدی
[حسابداری] تخفیفات نقدی
نقدینگی، جریان نقدی، وجوه در گردش [حسابداری] گردش وجوه نقد [صنعت] جریان نقدی [ریاضیات] جریان نقدی، نقدینگی، جریان نقدینگی، گردش وجوه نقد، گردش نقدینگی
[حسابداری] صورت جریان وجوه نقد [ریاضیات] صورت جریان، صورت جریان نقدینگی
1- تبدیل به پول نقد کردن، نقد کردن 2- (خودمانی) مردن، بهره گیری کردن از، سود بردن از
[حسابداری] دفتر روزنامه نقدی
[حسابداری] روش دریافتها و پرداختهای نقدی
[حسابداری] دفتر روزنامه دریافتها و پرداختهای نقدی