فرش، قالی، زیلو سایر معانی: گلیم، کفپوش بافته (پشمی و غیره)، موکت، گبه، خرسک، جاجم، جاجیم، فرش کردن، قالی کردن، با کفپوش پوشاندن، (مجازی) پوشاندن، مورد موآخذه قرار دادن، سرکوفت زدن، بازخواست ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قالیچه، فرش کردن سایر معانی: فرش، قالی، گلیم، گبه، خرسک، زیلو، زیرانداز، (انگلیس) رجوع شود به: lap robe [نساجی] قالیچه - قالی - فرش - فرش کردن