سالنامه، تقویم، سالنما سایر معانی: گاهنما، گاهشماری (روش شمارش زمان و تعیین آغاز و بخش های سال)، برنامه ی کار گروه یا صنف بخصوص (در آینده)، وابسته به سالنامه یا گاهشمار [صنعت] تقویم، سالنما ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فنون تقویمی [علوم سلامت] ← روشهای تقویمی
واژههای مصوب فرهنگستان
سال گاهنامه ای، سال تقویمی (از اول ژانویه تا آخر دسامبر - در مقابل: سال مالی fiscal year) [حسابداری] سال تقویمی
تقویم نجومی
تقویم یا گاهنامه گریگوری، تقویم مسیحی سایر معانی: گاهنامه ی گریگوری (که در سال 1582 توسط پاپ گریگوری سیزدهم ارائه شد و امروزه تقویم اغلب کشورهای جهان است) [کامپیوتر] تقویم گریگوری - سیستم تق ...
سالنمای یهود، تقویم جهودی (تقویم قمری ـ از 3761 پیش از میلاد که فکر می کردند سال خلقت جهان است آغاز می شود)
گاهنمای منابع [مدیریت - مدیریت پروژه] تقویمی که در آن روزهای کاری و غیرکاری و نیز فعال یا غیرفعال بودن منابع مشخص شده است
[حقوق] صورت پرونده های مطروح در دادگاه
موضوع مورد بحی روز سایر معانی: دستور جلسه، برنامه ی کار، موادموردبحک، مواددستورجلسه، اداب نماز، کردنی ها [صنعت] دستور جلسه [حقوق] دستور جلسه، دستور کار، برنامه کار
سالنامه، تقویم نجومی، تقویم سالیانه، نشریهء اطلاعات عمومی، مجموعه سایر معانی: سالنما، تقویم نجومی (که شامل تقویم و اطلاعات نجومی و جوی و غیره است) [ریاضیات] تقویم نجومی، تقویم سالانه ...
کاتالوگ، کتاب فهرست، فهرست نامه، فهرست مدون، فهرست کردن سایر معانی: فهرست [حسابداری] کاتالوگ [نساجی] کاتالوگ - دفترچه راهنما
دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه سایر معانی: دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در ...