کاری که با سهولت انجام شود، محکم بستن، تنگ یا کمربند بستن سایر معانی: (گیاه شناسی) درخت گنه گنه (جنس cinchona از خانواده ی madder - بومی نواحی حاره ی امریکای جنوبی)، پوست این درخت، (در زین ا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گردش، تفریح، تفرجگاه، سیر، گردشگاه، تفرج، گردش رفتن، تفرج کردن، گردش کردن سایر معانی: پیاده روی تفریحی، خرامش، محل خرامش یا پیاده روی، خرامشگاه، رقص رسمی، خرامیدن، (به طور تفریحی یا برای خود ...