دوره گردی، گدایی، اخاذی کردن، گره زدن، باربری کردن، دوره گردی کردن سایر معانی: کلاشی کردن، با التماس یا گدایی به دست آوردن، انگل شدن، درکشیدن، تلکه کردن، بستن، محکم کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رقم قرضی، اقتباس کردن، قرض گرفتن، وام گرفتن، قرض کردن سایر معانی: عاریت (عاریه) گرفتن، به عاریت گرفتن (اندیشه یا واژه و غیره)، قر گرفتن [عمران و معماری] قرضه - قرضه گرفتن