مهر، کاشه، خاصیت، کپسول سایر معانی: هرگونه نشان یا حرکت یا گفتار حاکی از رضایت، (سند یا نامه ی رسمی) مهر، مهر و موم (رجوع شود به: letter de cachet)، (داروسازی) کپسول، پوشش دارو، (تمبر یادبود ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بزرگی، برو، مقام، خطر، مرتبه، رتبه، وقار، شان، جاه، سربزرگی سایر معانی: والایی، بزرگ منشی، جاهمندی، شایستگی، متانت، فرهمندی، اورنگ، احترام، مقام رفیع، فرهت، فرهی، نیک نامی، شهرت، خوش نامی، ش ...
رفعت، قد، قامت، قدر و قیمت، ارتفاع طبیعی بدن حیوان سایر معانی: بالا، ارج، مقام، پایه، رتبه، شان
وضع، حالت، موقعیت، پایه، مقام، وضعیت، حال، شان سایر معانی: (حقوق) وضع حقوقی، وضعیت قانونی، مرتبه، رتبه، ارج، منزلت، جاه، اعتبار، چگونگی، چونی، نهشت، بودش [کامپیوتر] وضعیت . [برق و الکترونیک] ...