ریزلرزه [هوافضا] نوسانهای پوسته یا سایر سازههای هواگرد در بسامدهایی که برای انسان قابل شنیدن است
واژههای مصوب فرهنگستان
بمب شماطه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(خودمانی ـ معمولا به صورت امر) برو!، گمشو!، دور شوید!
زنگ اخبار، وزوزکن سایر معانی: دستگاهی که صدای زر زر می کند (معمولا برای آگاهانیدن)، زنگ، سوت، سوتک [برق و الکترونیک] بازر؛ زنگ اخبار وسیله ای الکترومغناطیسی که تیغه ی متحرک آن به سرعت مرتعش ...
(واژه یا عبارتی که در میان گروهی از مردم مد می شود و معنی آن مبهم است ولی دیگران را تحت تاثیر قرار می دهد) رمز واژه، لغت باب روز، لغت باب روز these days, "disclosure" has become a buzzword ا ...
پرسیدن، خواستن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، دعوت کردن، پرسش کردن، خبر گرفتن، خواهش کردن، برای چیزی بی تاب شدن سایر معانی: استعلام کردن، درخواست کردن، رو انداختن، استدعا کردن، (قیم ...
(امریکا - خودمانی) مست، (گاهی با out) لول، نشئه، تحت تاثیر مواد مخدر
وابسته به مشروب، مست سایر معانی: (عامیانه) مست (به ویژه اگر مکرر باشد)، سیاه مست
گفتگو، محاوره، صحبت، مذاکره سایر معانی: محاوره ی رسمی، گفت و شنود (دانشمندانه)، کنفرانس، همسخنی، سخنگری
پرخور,هرزه خور,وابسته به هرزه خوری وزیاده روی
میگسار، ناخوش، پر خور سایر معانی: بیمار (در اثر پرخوری و پرنوشی)
(امریکا - خودمانی) سیاه مست، مست و خراب، آسیب دیده