(انگلیس - تحقیرآمیز) مامور کلانتری، مامور پلیس، مجری حکم دادگاه، مامور اجرا، ماموراجرا درمقام تحقیر، اردنگی زن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - خودمانی) چتر، چتر بارانی
قایق کوچکی که با آن (در لنگرگاه و بندر) دستفروشی می کنند، قایق دستفروشی، کرجی سورسات فروش
(امریکا - خودمانی) هر چیز ناخوشایند، (قدیمی - خودمانی) آدم انگل، آدم ولگرد و تلکه کن، ادم بیکار، ادم تنبل، چر میان
سپر [قطعات و اجزای خودرو] سازهای افقی در جلو و عقب خودرو که نقش ضربهگیر را در هنگام برخورد خودرو با اجسام خارجی ایفا میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
لاستیک محافظ سپر [مهندسی بسپار] نوار لاستیکی یا پلاستیکی که برای جلوگیری از خراشیدگی سپر بر روی آن نصب میشود
[صنعت] صفحات ضربه گیر
[نساجی] ضربه گیر جلو چوب مضراب
پُلُغ زدن [شیمی] جوشش ناگهانی یک مایع براثر گرمایش شدید که در نتیجۀ آن حبابهایی شکل میگیرد که فشاری بیش از فشار جوّ دارند
شیمى : پلغ زدن [شیمی] پلغ زدن [نساجی] کوبیدن دفتین ( که از عیوب آن است ) - اشکالی در دستگاه بافندگی تاری و پودی
[آب و خاک] چاه هوائی
[عمران و معماری] جاده پردست انداز - جاده ناهموار [زمین شناسی] جاده پر دست انداز، جاده ناهموار