جن، مایه ترس ووحشت، لو لو سایر معانی: لولو، مایه ترس ووحشت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیمارستان سایر معانی: (در کشتی) پوشش یا سایبان روی دریچه ی کف عرشه ی کشتی، نوانخانه دیوانگان
راحت، دنج، گرم و نرم سایر معانی: آسودبخش، گرم و دوستانه، 3 - روقوری (پارچه ای که برای گرم نگه داشتن روی قوری یا کتری و غیره می گذارند)، رو کتری، رو دیگ، دم کن (در انگلیس cosy هم می نویسند) ...
موافق، طرفدار، پیرو، هواخواه، سالک، حواری، شاگرد، مرید سایر معانی: پسوا، پیرو حضرت عیسی
چوب آب یابی (چوب دستی دوشاخ که با آن محل آب های زیرزمینی را برای حفر چاه معلوم می کردند)، میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین، اب یاب، عصای اب یاب [زمین شناسی] عصای آب یاب – عصای مع ...
استراق سمع کردن سایر معانی: گوش ایستادن
متعصب، شخص متعصب، شخص متعصب، پرتعصب، دارای احساسات شدید، دارای روح پلید، خرافات پرست، خرافاتی، دیوانه سایر معانی: افراطی، زیاده رو، تندرو (در امور سیاسی و مذهبی و غیره)، جزمی (fanatical هم م ...
فریفتگی، جذبه، افسون، فریبندگی، شیدایی سایر معانی: شیفتگی، مجذوب شدگی، مسحور شدگی، خیرگی، گیرایی، شیفتگری، کشش
عیب، رخنه، شکاف، درز، خدشه، کاستی، اشوب ناگهانی، تند باد، ترک برداشتن، عیب دار کردن سایر معانی: (چینی و شیشه و الماس و غیره) ترک، شکست، شکستگی، نقص، نقیصه، کمبود، کم داشت، آک، آسیب دیدگی، نق ...
قبلا اگاهانیدن، از پیش اخطار کردن سایر معانی: (از) پیش هشدار دادن، برحذر داشتن، پیش آگاهی دادن
جنین، ریشه، اصل، میکرب سایر معانی: جرم، میکروب، موجودات ذره بینی (مثل باکتری ها)، یاخته، زیواچه، تخم، جوانه، جوهر، گیاهک، منشا، مبدا، سرآغاز، سلول، منشاء [بهداشت] زایژه - جرم ...
1- بیرون رفتن، خارج شدن 2- رفتن، عزیمت کردن 3- بیرون آوردن، در آوردن 4- افشا شدن 5- منتشر شدن یا کردن، اعلام شدن یاکردن