بینهبُری [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] قطعهقطعه کردن یک درخت افتاده یا قطعشده
واژههای مصوب فرهنگستان
خود ستایی، جفتک، نر، دلار، قوچ، جنس نر اهو و حیوانات دیگر، جفتک انداختن، از روی خرک پریدن، مخالفت کردن با، بالا پریدن و قوز کردن سایر معانی: پرل باک (نویسنده ی امریکایی)، (در مورد خرگوش و آه ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - خودمانی) سخت کوشیدن (برای ترفیع و اضافه حقوق و غیره)
[عمران و معماری] چنگال سبدی
(گیاه شناسی) شبدر باتلاقی (menyanthes trifoliata از خانواده ی gentian)
درشکه بدون کروک سایر معانی: درشکه، کالسکه ی چهارچرخه
[کامپیوتر] مخزن
سطل، دلو سایر معانی: گواره، دول، دولچه، با سطل حمل کردن یا (آب) کشیدن، (انگلیس) با سرعت اسب سواری کردن، با سرعت و بی باکی راندن، با تکان حرکت کردن، به مقدار یک سطل پر (bucketfull هم می گویند ...
[آب و خاک] اگر سطلی
[زمین شناسی] ضریب صندوقه شرایط عملیاتی که بیانگرکارایی بارگیری است ضریب صندوقه نامیدهمی شود .
[معدن] ضریب پر شدن جام (ترابری)
[عمران و معماری] آستانه جام