آب خوری، آب سرد کن، محل عمومی در خیابان برای اب نوشیدن جایگاه ابخوری، سقاخانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخزن، سر چشمه، عین، چشمه، فواره سایر معانی: جهاب، فشانه، آبفشان، (مجازی) سرچشمه، منشا، سرچشمه ی رود یا نهر، زایندگاه، (فواره ی) آب خوری، آب سردکن (فواره دار)، جهاب (drinking fountain هم می گ ...