پهلوان پنبه، گوشت، قلدر، گردن کلفت، قلدری کردن، تحکیم کردن سایر معانی: زورگو، ضعیف کش، قلچماق، زورگویی کردن، ظلم و جور کردن، گردن کلفتی کردن، (انگلیس - محلی) همدم، همراه، (قدیمی) جاکش، (قدیم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی