گستاخی، مفرغ، مسبار، برنزی، برنگ برنز سایر معانی: برنگ، برنز (آمیزه ای مرکب از مس و قلع)، آمیزه ی فلزی مرکب از مس و فلزی دیگر، رنگ قهوه ای مایل به قرمز، برنزه، برنگین، (از ریشه ی فارسی: برنگ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوران برنگ، عهد برنز (مفرغ) که پس از دوران سنگ (عهد حجر) و پیش از دوران آهن (یعنی حدود 3500 - 1000 قبل از میلاد) بوده است [زمین شناسی] عصر برونز دوره ای که بشر لوازم و اسلحه خود را از برونز ...
مفرغ، مسبار، برنزی، برنگ برنز، گستاخی
(لوازم آرایش) کرم پوست که رنگ آن را برنزه (برنگین) می کند، کرم برنزه
[خودرو] یاتاقان برنزی
تیره، سبزه، گندم گون، سبزه رو، اسمر، زرد مایل بقهوهای سایر معانی: (رنگ) زرد مایل به قهوه ای، برنزه
دومین عصر در تقسیمبندی سهگانۀ اعصار پس از عصر سنگ و پیش از عصر آهن که در آن ابزارها و رزمافزارها را از مفرغ میساختند [باستانشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مسابقهای که برای تعیین رتبۀ سوم میان راهنایافتگان به دیدار پایانی برگزار میشود [ورزش]