برمور، اظهار یا بیان مبتذل سایر معانی: (ترکیب برم با عنصر یا بنیان دیگری مانند نقره یا متیل) برمید، حرف پیش پا افتاده، مهمل، مبتذل، واژه یا عبارتی که در اثر کثرت استعمال اثر خود را از دست دا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(شیمی) برمید متیل (گاز بی رنگ و زهرین به فرمول ch3br2)
(ترکیبی که هر مولکول آن سه اتم bromine دارد) تری برومید
سوراخ، گمانه، منفذ، کالیبر تفنگ، سر خر، با مته سوراخ کردن، موی دماغ کسی شدن، خسته کردن، سوراخ کردن، با مته تونل زدن، سفتن، نقب زدن، وسیله سوراخ کردن، سنبه زدن سایر معانی: (هر چیزی که به خاطر ...
ابتذال، پیش پا افتادگی، بی مزگی، بیاتی سایر معانی: (سخن و نوشتار) ابتذال، تکرار مکررات