اعلام کردن، گفتن، اعلان کردن، اظهار کردن، اظهار داشتن، شناساندن سایر معانی: ابراز کردن، بازنمود کردن، (رسما) بیان کردن، (رسما و علنا) آشکار کردن، بروز دادن، نشان دادن، (به طور کتبی یا شفاهی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون انداختن سایر معانی: 1- دور انداختن 2- (به زور) بیرون کردن، اخراج کردن 3- بیرون دادن 4- (اشاره و غیره) کردن 5- (کلاچ) رها کردن [حقوق] رد کردن دعوی یا کیفرخواست