ساقدوش عروس، ندیمه عروس سایر معانی: ندیمه ی عروس، یکی از چند زنی که در مراسم ازدواج (به ویژه در کلیسا) عروس را همراهی می کنند، ساقدوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوشیزه امروز عروس فرداed
[شیمی] هیبرید رزونانسی
ساقدوش داماد سایر معانی: (امریکا) ساقدوش، ملازم داماد
زن وشوهر
کمک، جفت، مات، دوست، شاگرد، همسر، رفیق، لنگه، همدم، شاه مات کردن، جفت گیری یا عمل جنسی کردن سایر معانی: مونس، مصاحب، هم صحبت، (در ترکیب) هم -، (انگلیس - خودمانی - خطاب دوستانه) رفیق، (در چیز ...
همسر، زوج، زوجه، عیال، زن یا شوهر، همسر کردن سایر معانی: زن، شوهر، شریک زندگی