بر انگیختن، پاشیدن، ریختن، دم کردن، القاء کردن سایر معانی: (چای و قهوه و غیره) دم کردن، (در فکر و روح کسی) دمیدن، القا کردن، (در مغز یا فکر) جایگیر کردن، نیوشاندن، (مهجور) آبگونه روی چیزی (ی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی