خار، بوته، خاربن، تمشک جنگلی سایر معانی: (گیاه شناسی) تمشک، خاربن (انواع گیاهان جنس rubus - خاردار و از خانواده ی rose)، هر نوع گیاه خاردار، خار بته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیغ، خار، سرتیز، شوک، تیغ دار کردن سایر معانی: (در گیاه) خار، خسک، ژاژ، درخت یا بته ی خاردار، چوب درخت خار دار، رجوع شود به: prickle، (جانور) خار، هر چیز ناراحت کننده، نشانی که در انگلیسی که ...