معنی

تیغ، خار، سرتیز، شوک، تیغ دار کردن
سایر معانی: (در گیاه) خار، خسک، ژاژ، درخت یا بته ی خاردار، چوب درخت خار دار، رجوع شود به: prickle، (جانور) خار، هر چیز ناراحت کننده، نشانی که در انگلیسی کهن و نورس به جای th به کار می رفت، موجب ناراحتی
[نساجی] خار - تیغ

دیکشنری

خار
اسم
thistle, thistle, thorn, bramble, quill, prickleخار
blade, sword, thorn, acicula, beam, burتیغ
thornشوک
arrowhead, thornسرتیز
فعل
thornتیغ دار کردن

ترجمه آنلاین

خار

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.