مسئولیت، معتبر، ابرومند، عهده دار، مسئولیت دار سایر معانی: مسئول، پاس ور، پتوازگر، جوابگو، پاسخگو، پر مسئولیت، پرپتواز، پرپاس وری، مسبب، موجب، عامل، باعث، بانی، وظیفه شناس، قابل اعتماد، خوش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از انواع گردشگری، شامل مسافرتهای ساکنان یک کشور به کشورهای دیگر [گردشگری و جهانگردی]
واژههای مصوب فرهنگستان