غنیمت جنگی، یغما سایر معانی: تاراج، مال چپاول شده، هر چیز غارت شده، غارت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دعوت کامجویانه [علوم سلامت] رابطۀ جنسی بدون تعهدی که در پی دعوت یک طرف ازطریق تلفن یا ارسال پیامک یا جز آنها برای همان روز انجام میشود و ارتباط برقرارشده ازنظر عاطفی فراتر از کام ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کشش، حمل و نقل، هل دادن، کشیدن، حمل کردن سایر معانی: کشیدن و بردن، کشان کشان بردن، (کشتی و کامیون و غیره) به دنبال خودکشیدن، یدک کشیدن، (با کامیون یا واگن و غیره) حمل کردن، ترابری کردن، تراب ...
یغما، تاراج، غارت، چپاول، غارتگری، غنیمت، چاپیدن، غارت کردن سایر معانی: تاراج کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، به غنیمت بردن، لاشیدن، اختلاس کردن، هپرو کردن، بالا کشیدن، مال غارت شده، (جمع) غ ...
خرید، خریداری، ابتیاع، در امد سالیانه زمین، خریدن، خریداری کردن، خرید کردن، ستون ساختن سایر معانی: ابتیاع کردن، (با زحمت یا فداکاری و غیره) به دست آوردن، کسب کردن، جاپا، جادست، دستگیره، تکیه ...
کوله پشتی، گودال، تاب دادن، بنوسان دراوردن، تاب خوردن، تلوتلو خوردن سایر معانی: (عامیانه) مقدار زیاد، یک عالمه، پس و پیش رفتن، تلوتلو خوردن، لقیدن، لقاندن، یک وری شدن، آویخته شدن، آویزان شدن ...
بردن، گرفتن، پنداشتن، ستاندن، برداشتن، لمس کردن سایر معانی: تسخیر کردن، مسخر کردن، تصاحب کردن، فتح کردن، استاندن، یازیدن، دست اندازی کردن، ماهی (و غیره) گرفتن، صید کردن، شکار کردن، (در دست ی ...
جایزه، غنیمت، یادگاری پیروزی، نشان ظفر سایر معانی: جایزه (مثلا گلدان نقره که به برنده ی مسابقه می دهند)، نشان پیروزی، نشان افتخار، (در اصل) بنای یادبود پیروزی، منار پیروزی (که در میدان نبرد ...
رابطۀ جنسی بدون تعهدی که در پی دعوت یک طرف ازطریق تلفن یا ارسال پیامک یا جز آنها برای همان روز انجام میشود و ارتباط برقرارشده ازنظر عاطفی فراتر از کامگیری یکشبه و کمتر از ر ...