فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قیمتگذاری دامنهای [اقتصاد] فرایند تعیین قیمت سهام با تعیین قیمت عرضه اولیه سهام براساس قیمتهای پیشنهادی اولیه سرمایهگذاران ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دفترداری مترادف
[حسابداری] دفتر ثبت اولیه
زبور داود، زبور حضرت داود، مزامیر داود
کتاب برای مراجعه گاهگاهی، کتاب راهنما
[حقوق] سود دفتری
(جانورشناسی) عقرب کتاب (گونه های کوچک عنکبوتیان یا تنندویان از راسته ی pseudoscorpionida که شبیه عقرب بی دم بوده و در کاغذ و کتاب کهنه یا زیر سنگ لانه می کند)
[حسابداری] روش استهلاک بر اساس ارزش دفتری _ روش نزولی
[حسابداری] ارزش دفتری هر سهم
کتاب ـ مجله [عمومی] نشریهای در ابعاد مجله با کاغذهای روغنی و صفحاتی پرشمارتر از یک مجله عادی و معمولا در یک موضوع خاص یا در یک حوزه معین که گاه ممکن است حاوی آگهی تبلیغاتی نیز باشد ...
صحاف، کتاب ساز سایر معانی: جلدگر