لیست واژه‌ها

crib biting

(اسب) عادت به گاز گرفتن چوب (مثلا چوب در یا آخور) همراه با بلعیدن هوا، چوب جویدن، گازگرفتن خورکه دراسب خوی بدی میشود

دیکشنری انگلیسی به فارسی

exhibiting and distributing

[سینما] پخش و نمایش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

geostationary orbiting satellite

[برق و الکترونیک] ماهواره ی مدار گرد زمین- ساکن ماهواره ای از نوع زمین- ساکن (geostationary) در ارتفاع زیاد که اطلاعات مربوط به مسیر توفانهای بزرگ را تهیه می کند.دوربین تعبیه شده در این ماهو ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

global navigation orbiting satellite system

[برق و الکترونیک] سیستم ناوبری سراسری با ماهواره های مدار گرد [گلوناس ] یک سیستم جهانی ناوبری رادیویی ماهواره ای که توسط کشور روسیه ارائه شده است . این سیستم دارای 24 ماهواره در مدار 25500 ک ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

inhibiting input

[برق و الکترونیک] ورودی بازدارنده ورودی یک دریچه که از ظاهر شدن خروجی جلو گیری می کند .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

nail biting

روانشناسى : ناخن خایى

دیکشنری انگلیسی به فارسی

orbiting solar observatory

[برق و الکترونیک] رصدخانه خورشیدی گردان ماهواره نجومی پرتاب شده به مدار خورشیدی برای سنجش از راه دور و اندازه گیریهای پدیده های خورشیدی و ارسال آن به زمین .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

polar or orbiting satellite

[زمین شناسی] ماهواره ای که مدار گردش آن به دور زمین،از قطبهای شمال وجنوب عبور می کند. - این ماهواره در ارتفاعی نزدیک به زمین در حرکت است و حدود 600 تا 1500 کیلومتر از سطح زمین فاصله دارد.اصط ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

acrid

تند، گس، دبش، تند خو، سوزاننده، زننده سایر معانی: تلخ، تند و تیز، سوزش آور، (سخن) تند و زننده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

acrimonious

تند، زننده سایر معانی: (رفتار و سخن) نیش دار، تلخ، پرطعنه، سوزان

دیکشنری انگلیسی به فارسی

astringent

جمع کننده، دقیق، گس، تند و تیز، قابض، داروی قابض، سخت گیر، شاق سایر معانی: خشن و سوزان، تند و خشن، هم کش، مولد انقباض و مانع ترشح یا خونروش، بندآور، داروی هم کش، داروی بند آورنده ی خون، سفت، ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

barbed

خار دار سایر معانی: تیغکدار، نیشدار، برنده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید