astringent
/əˈstrɪndʒənt/

معنی

جمع کننده، دقیق، گس، تند و تیز، قابض، داروی قابض، سخت گیر، شاق
سایر معانی: خشن و سوزان، تند و خشن، هم کش، مولد انقباض و مانع ترشح یا خونروش، بندآور، داروی هم کش، داروی بند آورنده ی خون، سفت، داروی قاب­، طاقت فرسا
[زمین شناسی] گس الف) به کانی گفته می شود (مانند زاج سفید) که دارای مزه ای است که بافتهای دهان را گس می کند. ب) به رسی گفته می شود که حاوی یک نمک گس وجمع کننده باشد.

دیکشنری

رطوبت
اسم
collector, gatherer, astringent, flexorجمع کننده
صفت
astringent, styptic, prehensileقابض
astringent, acrid, acerbگس
spiky, ardent, nippy, stringent, astringent, pepperyتند و تیز
astringentداروی قابض
strict, intransigent, stern, exacting, squeamish, astringentسخت گیر
precise, accurate, exact, detailed, careful, astringentدقیق
burdensome, onerous, severe, astringent, stark, tallشاق

ترجمه آنلاین

قابض

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.