متغیر دوحالتی [آمار] متغیری کیفی با تنها دو برآمد ممکن
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: binary star
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جفتی، برابر [ریاضیات] زوج شده، جفت شده
دو سایر معانی: دو (2)، دو تا، دو عدد، زوج، جفت، (ورق بازی) دولو، خال دو، (تاس بازی) دو، عدد دو، شماره ی دو، شماره دو [برق و الکترونیک] دو [ریاضیات] دو
تصویری رقمی که هر عنصر آن تنها دو مقدار میتواند داشته باشد [مهندسی نقشهبرداری]
ستارهای دوتایی که یکی از آنها قابل مشاهده نیست، اما با بررسی حرکت دیگری میتوان به وجود آن پی برد|||متـ . دوتایی اخترسنجشی [نجوم]
منظومهای دوتایی از یک تَپاختر و یک ستاره که به دور یکدیگر میگردند [نجوم رصدی و آشکارسازها]
ستارهای دوتایی که صفحۀ مدار آن بهقدری به امتداد دید ناظر زمینی نزدیک است که گرفت کامل یا جزئی دستکم یکی از دو جزء تشکیلدهندهاش قابل رؤیت است [نجوم] ...
نوعی شکل دوبخشی که در آن قسمتی از عناصر ابتدای بخش اول در پایان بخش دوم تکرار میشود [موسیقی]
متغیری کیفی با تنها دو برآمد ممکن [آمار]