(قدیمی - خودمانی) آدم، شخص، یارو، (خودمانی) آدم لوس یا احمق (بیشتر در مورد زن)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زن جوان بوالهوس، زن سبک سر سایر معانی: زن جوان بوالهوس، زن سبکسر
فاحشه، دختر، دختر دهقان، دختر بازی کردن سایر معانی: (تحقیرآمیز یا مزاح آمیز) دخترک، زن جوان، (قدیمی) دختر دهاتی، (قدیمی) کلفت، مستخدمه، (قدیمی) زن هرزه