(نیمه شوخی) همسر، زوجه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
موفق تر، در وضع بهتر، پردرآمدتر، پولدارتر، کار از محکم کاری عیب نمی کند، احتیاط بهتر از پشیمانی در آخر کار است
بهترازهمیشه یاهروقت
(صفت تفصیلی good) بهتر، خوب تر، نیکوتر، بیشتر، افضل، بطور بهتر بهتر کردن، بهتر شدن، بهبودی یافتن، چیز بهتر شرط بندی کننده، کسی که شرط می بندد
بهتری
خیلی بهتر، بسیار نیکوتر
باید، بایست، بهتر است، (بدون to به کار می رود) بهتر است که، بهتر بود که
بیشتر آگاه بودن
[آمار] نو بهتر (بدتر) از کهنه
بزرگان ما، بزرگتران
چه بهتر
بیشتر، تقریبا