شامل بودن، مرکب بودن از، عبارت بودن از سایر معانی: (با: of) داشتن، دارا بودن، متشکل بودن از، مشتمل بودن بر، (با: in) عبارت بود از، بستگی داشتن به، منوط بودن به، مبتنی بودن بر، (با: with) جور ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبیدن، ذاتی بودن، جبلی بودن، ماندگار بودن سایر معانی: درون زاد بودن، فطری بودن، موجود بودن در، ملازمه داشتن