[نساجی] حمام ریسندگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درموردحیوانات درعمق کم زیست کننده، کم ژرفازی
(عکاسی) تشت توقف، stop short : ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود [سینما] مرحله حمام توقف - محلول متوقف کننده
حمام افتاب سایر معانی: حمام افتاب، حمام آفتاب، آفتاب گیری، حمام افتابی
حمام افتاب گرفتن سایر معانی: (حمام) آفتاب گرفتن، زیر آفتاب خوابیدن
(خودمانی) ضرر مالی کردن، زیان کردن
[نساجی] روش رنگرزی دو حمامی پدبچ
[نساجی] روش رنگرزی دو حمامی پد استیم
[سینما] داروی ثبوت سوپرفیکس
حمام بخار [نساجی] حمام بخار
(باور قرون وسطی) گردهمایی سالانه ی جادوگران در نیمه شب
شستشو، غسل، ابدست سایر معانی: وضو، آب دست، مایع مورد استعمال در غسل تعمید، آب تعمید، (انگلیس - جمع) حمام و مستراح سربازخانه [نساجی] شستشو