حرامزاده، جازده سایر معانی: فرزند نامشروع، ناپاکزاده، سندره، از جنس بد، وازده، پست، نامرغوب، تقلبی، بدل، کاذب، ناجور، بدقواره، لکنته، (خودمانی - ناپسند - حاکی از تنفر یا خشم و حتی علاقه) ای ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: alula
فاسد کردن، حرامزاده خواندن، پست شدن سایر معانی: وازده کردن، پست کردن، نامرغوب و غش دار کردن، حرامزاده کردن یا خواندن یا اعلام کردن
(verb transitive) حرامزاده خواندن، فاسدکردن، پست شدن
حرامزادگی سایر معانی: ناپاکزادگی، نامشروع بودن
رجوع شود به: bend sinister
مخلوط، دو رگه، گیاه پیوندی، جانور دورگه، پیوندی سایر معانی: (جانور شناسی - گیاه شناسی) دورگه، آمیزتبار، دگرگشنگیری شده، (هرچیز که منشا آن چندتایی باشد یا اجزای آن یکجور نباشند) مختلط، چندگان ...
حرامزادگی، غیر مشروعی سایر معانی: غیرقانونی بودن، عدم مشروعیت
بچه حرمزاده
آیش تابستانه [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات] نوعی آیشگذاری که در آن فاصلۀ بین برداشت محصول در بهار و کاشت محصول بعدی در پاییز کمتر از سه ماه است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نوعی آیشگذاری که در آن فاصلۀ بین برداشت محصول در بهار و کاشت محصول بعدی در پاییز کمتر از سه ماه است [کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات]