hybrid
معنی
سایر معانی: (جانور شناسی - گیاه شناسی) دورگه، آمیزتبار، دگرگشنگیری شده، (هرچیز که منشا آن چندتایی باشد یا اجزای آن یکجور نباشند) مختلط، چندگانه، چندنژاد، چندتبار، چندسرشت، چند بیخ، نایکدست، چندبنیادی، جانور دورگه چون قاطر، چیزی که ازچند جزء ناجورساخته شده باشدکلمه ای که اجزاء ان اززبان های مختلف تشکیل شده باشد
[علوم دامی] هیبرید؛ نتاج والدینی که از نظر ژنتیک یکسان نباشند . چنین فردی برای بسیاری از ژنهایش heterozygote است .
[خودرو] اتومبیلهایی که دو پیشرانه داشته باشند و این نام بیشتر برای اتومبیلهایی که یک موتور درون سوز (بنزینی یا دیزلی) و یک موتور برقی(که انرژی خود را از باطری ها یش میگیرد) دارند استفاده میشود. تا سرعت مشخصی فقط موتور برقی کار میکند و بعد از یک سرعت مشخص برای افزایش قدرت موتور درون سوز نیز شروع به کار میکند.هدف از تولید این نوع اتومبیلها مصرف سوخت کم و حداقل آلودگی محیط زیست است.
[شیمی] هیبرید
[برق و الکترونیک] آمیخته، هایبرید
[زمین شناسی] دو رگه در آذرین: مربوط به سنگی که ترکیب شیمیایی آن، محصول فرآیند هضم است.مترادف: آلوده،اسم: سنگی که ترکیب آن در اثر فرایند هضم شکل گرفته است.در این مورد به معنای واژه hybridization مراجعه نمایید.
[ریاضیات] پیوندی، دورگه، ترکیبی
[پلیمر] هیبرید، دورگه، ترکیبی