بار، بار مشروب فروشی، سالن مشروب فروشی، بار یا پیاله فروشی، نوشابه فروشی سایر معانی: (امریکا) میخانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندلی راحتی، سالن، تن اسایی، سالن استراحت، محل استراحت، اطاق استراحت، وقتگذرانی به بطالت، لم دادن، لمیدن سایر معانی: (به طور راحت و رها نشستن یا دراز کشیدن یا ایستادن یا حرکت کردن) واکشیدن، ...
میخانه، از این میخانه بان میخانه رفتن سایر معانی: (مخفف: public house - انگلیس) میخانه، آبجو فروشی و رستوران، عمومی، همگانی، چاپ شده، ناشر، انگلیس میخانه ادمی که از این میخانه بان میخانه برو ...
تالار، سالن مشروب فروشی، رستوران، مشروبفروشی سایر معانی: سالن، اتاق بزرگ (ویژه ی کاری بخصوص)، (کشتی مسافری) تالار اصلی، لهر، میخانه، سالن زیبایی
میخانه، رستوران سایر معانی: خرابات