اشکار، عریان، لخت، عاری، ساده، اشکار کردن، برهنه کردن، عاری ساختن سایر معانی: برهنه، لاج، لچ، عریان کردن، لخت شدن، برهنه شدن، آشکار کردن، نشان دادن، افشا کردن، افشاگری کردن، (قدیمی) زمان گذش ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] کابل بدون روکش
[برق و الکترونیک] هادی بدون روکش
[برق و الکترونیک] الکترود بدون روکش
موتور لُخت [حملونقل هوایی] موتور هواگرد بدون افزارههای کمکی و متعلقات مربوط به سوخترسانی و روغن و نظایر آنها
واژههای مصوب فرهنگستان
[آب و خاک] آیش لخت
[کامپیوتر] فلز محض - فقط سخت افزار کامپیوتر ((برنامه نویسی فلز محض )) یعنی کنترل مستقیم سخت افزار به جای تکیه بر سرویسهای سیستم عامل
عاری از، تهی از
راز دل خود را گفتن، صمیمانه درد دل کردن
بی زین سایر معانی: (اسب سواری) بی زین، سوار اسب برهنه
بی زین سایر معانی: سواراسب برهنه
اجارۀ صرفاً کشتی [حملونقل دریایی] نوعی اجارۀ زمانی که در آن اجارهکننده کشتی را بدون خدمه و ملزومات اجاره میکند و بسیاری از اختیارات مالک کشتی را دارد ...