حمایل، جای فشنگ، قطار فشنگ سایر معانی: جای فشنگ، حمایل، قطار فشنگ
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مو، نوعی سه تار
[برق و الکترونیک] تقویت کننده ی میان گذر تقویت کننده ای که باند بسامدی معینی را با پاسخ اساساُ یکنواخت عبور می دهد. - تقویت کننده ی میان گذر تقویت کنند های که باند بسامدی معینی را با پاسخ اس ...
اره نواری، ماشین اره باریک سایر معانی: اره ی نواری، اره ی تسمه ای، ماشین اره باریک، اره نواری
محل دستهء موسیقی سایر معانی: (در پارک ها یا هوای باز) تختگاه یا صحنه ی طاقدار که دسته ی نوازندگان روی آن برنامه اجرا می کنند، هر تختگاه یا صحنه ی نوازندگان (مثلا در تالار رقص)
شهر باندونگ (در باختر جزیره ی جاوه - اندونزی)
سوگیری قافلهوار [آیندهپژوهی] گرایش به باوری غالب یا انجام کاری به دلیل وجود گرایش عمومی
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] گسترده سازی پهنای باند
[کامپیوتر] آزمون پهنای باند.
چوگان سر کج، چوگان بازی، چنبری، کچ، خط خط، مخطط یا راهراه، بحی کردن، رد و بدل کردن، اینسو و انسو پرت کردن سایر معانی: فرستادن و (در مقابل) دریافت کردن، مبادله کردن، (شایعات و حرف های مفت را) ...
ترک، واگذارى بازرگانى : اعراض
[زمین شناسی] صخره متروکهیک صخره دریایی که دیگر مورد حمله امواج دریا قرار نمی گیرد. که در نتیجه یک کاهش نسبی سطح آب دریا، در پایه یا ریشه صخره بوجود می آید.