لیست واژه‌ها

band structure

ساختار نواری [فیزیک] طیف انرژی الکترون‌ها در بلور آرمانی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

band structure

[شیمی] ساختار نواری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

band width

پهنای نوار [فیزیک] تفاضل بیشترین و کمترین بسامد در نواری از تابش الکترومغناطیسی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

bandage

نوار زخم بندی، فتق بند، مشمع روی زخم، قنداق کردن، پانسمانکردن، دسته کردن، با نوار بستن سایر معانی: (زخم را) نوارپیچی کردن، زخم بند بستن، نواربندی کردن، باند، تنزیب

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bandana

دستمال گلدار، سر بند سایر معانی: دستمال گلدار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

bandanna or bandana

(از ریشه ی سانسکریت) دستمال (بزرگ و رنگین)، دستمال گلدار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

banded below

[ریاضیات] پایین کران دار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

banded deposit

[معدن] کانسار نواری (زمین شناسی اقتصادی)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

banded function

[ریاضیات] تابع کران دار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

banded iron formation

[معدن] سازند آهن نواری (زمین شناسی اقتصادی)

دیکشنری انگلیسی به فارسی

banded iron formation or banded iron or banded iron

[زمین شناسی] سازند آهن نواری یک نوع سنگ رسوبی شیمیایی است که در کف دریا از رسوبات سیلیسی غنی از آهن تشکیل می شود. تمامی سازند های آهن نواری شناخته شده حداقل 1.8 بیلیون سال سن دارند.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

banded iron ore or banded iron or banded iron

[زمین شناسی] کانسار آهن نواری سنگی که شامل لایه های متناوب از چرت و کانی های اکسید آهن (اغلب هماتیت) که میزان تمرکز اکسید آهن آن دارای ارزش اقتصادی باشد.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید