ایوانک [عمومی] ایوان کوچک جلو کاشانه
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] بالکن تو رفته
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایوان، طارمی، حیاط، پاسیو سایر معانی: حیاط خلوت، نورخان [عمران و معماری] ایوان - پاسیو - حیاط
(امریکا - خودمانی) ردیف های آخر بالکن تئاتر (که بلیط های آن از همه ارزانتر است)
(ایتالیا) میدان شهر (به ویژه اگر اطراف آن ساختمان باشد)، گذر سر پوشیده
ایوان، ستاوند، رواق سایر معانی: ایوان ستون دار، پشکم، سرسرا [عمران و معماری] سرسرا
تراس، تختان، بهار خواب، تراس دار کردن، تختان دار کردن سایر معانی: تراس بندی کردن، کرت بندی کردن، تخت کردن، تختان کردن، پله پله کردن، (زمین شناسی - کشاورزی) شیب پلکانی، مهتابی، ایوان، گالری، ...
طبقۀ بالای بخشی از تالار سینما یا نمایشسرا [عمومی]